آخرین دیدار تلخ |
|||||||||||||||||||
لم از ظلمت غم ها گرفته از این بی مهری دنیا گرفته نمی دانم بخندم یا بگریم دلم اندازه دنیا گرفته
ببین غمگینم،
ببین دلتنگ دیدارم...
ببین
خوابم نمی آید،
بیدارم...
نگفتم تا کنون، اما کنون بشنو:
تورا بیش از همه کس دوست میدارم
فرق نمیکنه هوای الان چند نفره است!
از دل کوچه گذشتم از میون جاده ی خیس
همین جا درون شعرهایم بمان چشمانم رامیبندم
کبری،تصمیـم نمی گیرد!
ببین غمگین،ببین دلتنگ دیدارم... ببین خوابم نمی آید، بیدارم... نگفتم تا کنون، اما کنون بشنو: تورا بیش از همه کس دوست میدارم
![]() از باران بی ترانه
گریه های بی بهانه می خورد بر سقف قلبم باورت شاید نباشد خسته است این قلب تنگم ...
جمعه 22 دی 1391برچسب:, :: 13:14 :: نويسنده : نازنین
با تو بوده ام ، همیشه و در همه جا با تو نفس کشیده ام ، با چشمان تو دیده ام مرا از تو گریزی نیست چنانکه جسم را از روح و زمین را از آسمان و درخت را از آفتاب تو دلیل من برای حیات بودی و هستی و چنان با این دلیل زیسته ام که باور کرده ام علت بودن من تو هستی پاسخ من به آغاز و پایان زندگی این است
« همیشه با تو »
بـیـخـیـال خـیـالـت مـیـشـوم . . .
به جان هر چه عاشق توی این دنیای پر غوغاست
|
![]()
<-PollItems->
Alternative content |