آخرین دیدار تلخ |
|||
چهار شنبه 20 دی 1391برچسب:, :: 14:50 :: نويسنده : نازنین
تو چه مي داني اين دل كه پشت پيراهني از گل سرخ پنهان است چقدر دلتنگ توست؟اگر ديواره ي دهليزهايش را ببيني كه با نام تو تزيين شده، اگر صداي تند وهيجان آلودش را بشنوي ،آنگاه شايد كمي - فقط كمي- او را درك كني. تو چه مي داني اين چشم كه از ميان تيرهاي مژگان و كمان ابروان ردپاي تورا دنبال مي كند، چقدر مشتاق ديدار توست؟ اگر خود را در آيينه اش تماشا كني و رودهاي گرمي كه دمادم از آن جاري مي شوند ببيني آن وقت شايد كمي - فقط كمي - به او حق بدهي. نه، تو اينها را نمي داني. اگر مي دانستي ... حتم داشتم حتي يك لحظه هم مرابا غم هايم تنها نمي گذاشتي و دلت نمي آمد كه شعر هايم را نخواني. كاش مي دانستي كه هر قطره باران آيينه اي است كه مي تواني عشق مرا به خودت در آن ببيني، آنگاه در روزهاي باراني هيچ گاه از قاب پنجره كنار نمي رفتي نظرات شما عزیزان:
آخرین مطالب آرشيو وبلاگ پيوندها
![]() نويسندگان |
|||
![]() |