آخرین دیدار تلخ |
|||
![]() “دنیا” ، بازیهایت را سرم در آوردی…
گرفتنیها را گرفتی…
دادنیها را ” ندادی “
حسرتها را کاشتی…
زخمها را زدی …
دیگر بس است…
چیزی نمانده …
بگذار آسوده بخوابم … محتاج یک خواب بی بیدارم.. ”
نظرات شما عزیزان:
آخرین مطالب آرشيو وبلاگ پيوندها
![]() نويسندگان |
|||
![]() |